گاهی هم به جای اینکه شب و روز در طلبِ آرزویی دست به دامانت شوم بهتر است برای داشتن خیلی از دارایی هایم شکرت را به جا آورم... مثل همین سلامتی که جوابِ ازمایشاتِ آن آزمایشگاهِ خراب شده، تنم را لرزانده بود.
* شکرت ای مهربان
گاهی هم به جای اینکه شب و روز در طلبِ آرزویی دست به دامانت شوم بهتر است برای داشتن خیلی از دارایی هایم شکرت را به جا آورم... مثل همین سلامتی که جوابِ ازمایشاتِ آن آزمایشگاهِ خراب شده، تنم را لرزانده بود.
* شکرت ای مهربان
کاش می شد تمامِ احساسم را نسبت به تویی که برای ِ خوب شدن ِ حالم، تقلا می کنی را در واژه ای بگنجانم.
اگر لحظه ای
فقط لحظه ای چند
فارغ از احساس
با " عقل " هم پیاله شوی
باور خواهی کرد که
" غـــم "
فرایِ معنایِ عامیانه اش
حقیقتی ست شیرین؛
که در وجودِ هر انسانی نهفته است
حقیقتی ست که "شادی" را معنا می بخشد
و من باور دارم
وقتی که غم از راه می رسد
می آید تا هزاران امیدِ خفته را در من بیدار کند.